شهید اروپایی؟! مگه داریم؟
از «پاریس» تا «مرصاد»، از مسیحیت تا تشیّع، از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر. «ژروم امانوئل کورسِل» این راه طولانی را در ۷ سال طی کرد.
شهیدحسین قجه ای منشاء حماسه ای عظیم شد
پیکرش پس از 9 سال سالم مانده بود- شهید عبدالنبی یحیایی
جماعت با بهت و حیرت به یکدیگر نگاه می‌کردند و آنها که تسلط بیشتری به خود داشتند، سعی می‌کردند آنچه به چشم می‌بینند را تجزیه و تحلیل کنند. 9 سال و چند ماه از دفن شهید عبدالنبی یحیایی می‌گذشت . . .
سردار شهید حمید باکری
در آذرماه سال ۱۳۳۴ در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود. در سنین کودکی مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سیکل و اول دبیرستان را در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند. در سال ۱۳۵۵ ظاهراً بعنوان تحصیل به خارج از کشور سفر می‌کند، ابتدا به ترکیه و از آنجا جهت گذراندن دوره چریکی عازم سوریه می‌شود و . . .
خاطرات یک شیرزن که همسرش18سال اسیربود
خلبان حسین لشگری چهار روز قبل از اعلان رسمی جنگ و هنگام حمله به تانک‌های عراقی که خاک ایران را گلوله‌باران می‌کردند، اسیر شد. هجده سال در زندان‌های انفرادی و گروهی عراق ماند که چهارده سالش را مفقودالاثر اعلام شده بود اما حتی زیر شکنجه حاضر نشد کاری را که از او می‌خواستند انجام بدهد: جلوی دوربین تلویزیون بگوید که جنگ را ایران شروع کرده است
پاسخ جالب شهیدباغانی به آیت‌الله علم‌الهدی
آیت الله علم الهداء : هنگامی که ناصرالدین قصد رفتن به جبهه را داشت، من همه تلاشم را برای منصرف کردن او کردم اما وی به من گفت: امام خمینی(ره) فرمود: «امروز جبهه رفتن بر هر کاری مقدم است»، شما به جای اینکه آماده شوید و با ما به جبهه بیایید تلاش می‌کنید من را از رفتن منصرف کنید؟
تصویری که می‌بینید، در خطوط مقدم نبرد با متجاوزان بعثی گرفته شده و یک بسیجی را در حال خواب نشان می‌دهد. خستگی و فراقت از میدان نبرد، به خوبی از چهره رزمنده بسیجی هویدا است.
حسن طلا متولدنجف
صدیقه دُریاب مادر شهید «حسن فاتحی» معروف به «حسن طلا» است؛ این مادر مهربان
از تولد تا رجعت فرزند شهیدش را روایت می‌کند :
پدر و مادرم اصفهانی بودند؛ در کودکی به عراق رفتند و در شهر نجف اشرف مستقر شدند؛ ما هم از کودکی در نجف بزرگ شدیم؛ همسرم مرحوم «جان‌محمد فاتحی» که با برادر و پسرعمویشان به عراق برای کار رفته بودند، در منزل پدرم ساکن شدند؛ بعد از آشنایی با وی ازدواج کردیم.
عاشقم
کربلای 1| مهران
عزیزم اینجا چه می کنی؟
لبخندی بر صورت آسمانیش جاری شد سرش را با معصومیتی ازلی به زیر انداخت و
گفت: عاشقم !
نحوه شهادت فرمانده گردان شهادت از زبان فرزندامام خامنه ای
من به شما که پشت میزهایی که خون‌بهای هزاران شهید به خون نشسته است، می‌گویم و از شما می‌خواهم که فقط برای اسلام کار کنید نه برای مقام. چون مقام ارزش انسان را پایین می‌آورد. کسانی بوده‌اند که دم از بزرگی و ریاست می‌زدند، ولیکن زمین خوردند و شما هم اگر بخواهید برای مقام کار کنید فورا زمین خواهید خورد.